بهترین شیوه های بسیاری برای Power BI وجود دارد. اکنون آنقدر شهودی این چیزها را میدانم که فراموش میکنم چگونه به تدریج این چیزها را در طول سفر یاد گرفتم. بسیاری از این چیزها "درست" در مقابل "اشتباه" نیستند - آنها اغلب به سادگی "بهتر" هستند. فکر میکردم تولید صفحهای که بهروشنی بهترین روشهای مهم را بهعنوان مرجع یادگیری برای همه مشخص میکند، ارزش دارد. در همه موارد، من توضیح دادهام که چرا بهترین روش برای کمک به درک است.
ما باید اقدامات را در پوشه های خاص گروه بندی کنیم
- ما می توانیم معیارهای جداگانه ای را در یک گروه پوشه متفاوت ایجاد کنیم
- این به ما کمک می کند تا بین انواع مختلف اندازه گیری تمایز قائل شویم، همانطور که در مثال بالا می بینیم که می توانیم اندازه گیری را دسته بندی کنیم.
قراردادهای نامگذاری
نام گذاری ستون ها و معیارهای خود
- همیشه یک ستون با فرمت TableName[Column Name] بنویسید
- همیشه یک Measure را در قالب [Measure Name] بنویسید
این پایه و اساس تمام فرمول های DAX است که خواهید نوشت. هم ستونها و هم اندازهگیریها از یک نحو براکت مربع استفاده میکنند. از نظر فنی می توان معیارها و ستون ها را هر دو شامل نام جدول به صورت زیر نوشت.
- نام جدول[نام ستون]
- TableName[Measure Name]
این 2 مثال بالا مشکلی ایجاد نمی کنند زیرا نام آنها به راحتی می تواند بفهمد که چیست، اما اگر همیشه نام جدول را در جلوی هر اندازه و هر ستون قرار دهید، تشخیص آنها با خواندن غیرممکن خواهد بود. فرمول. مثال زیر را در نظر بگیرید
- نام جدول[فروش کل]
آیا مطلب فوق یک ستون است یا معیار؟ تشخیص ناممکن است مگر اینکه از بهترین روش نامگذاری استفاده کنید.
به جداول یک اسم واحد بدهید
- فقط نام جدول را از سیستم منبع خود نپذیرید. ترجیحاً یک توصیف/نام اسم تک کلمه ای به جدول بدهید.