در این مطلب، ویدئو برداشت سیب کنجکاو جورج | کتابهایی برای کودکان که با صدای بلند بخوانند با زیرنویس فارسی را برای دانلود قرار داده ام. شما میتوانید با پرداخت 5 هزار تومان ، این ویدیو به علاوه تمامی فیلم های سایت را دانلود کنید.اکثر فیلم های سایت به زبان انگلیسی می باشند. این ویدئو دارای زیرنویس فارسی ترجمه شده توسط هوش مصنوعی می باشد که میتوانید نمونه ای از آن را در قسمت پایانی این مطلب مشاهده کنید.
مدت زمان فیلم: 00:06:16
تصاویر این ویدئو:
قسمتی از زیرنویس این فیلم:
01 =>03
سلام به همه خوش آمدید زمان داستان فردا.
2
03 =>07
داستان امروز کنجکاوی جورج سیب
3
07 =>08
برداشت است
4
08 =>12
و توسط لن پالوینا اقتباس شده است
5
13 =>16
. زمان برداشت بود و آقای رنکینز
6
16 =>18
برای چیدن سیب هایش به کمک نیاز داشت
7
18 =>20
جورج و دوستش کلاه زرد ماموت
8
20 =>24
خوشحال بودند که دست یا پا قرض دهند
9
26 =>28
10
28 =>30
آقای رنکینز توضیح داد. که آنها نیاز داشتند
11
30 =>32
تا هر سیبی را جمع کنند،
12
32 =>34
من می خواهم به این پیام بپیوندم،
13
34 =>35
او گفت
14
35 =>37
وقتی آن گاری را پر کردید، می توانید
15
37 =>40
آن را در ظرف لباسشویی خالی
16
40 =>42
17
42 =>47
18
47 =>52
کنید. باید در همان زمان حمام بود که جرج فکر
19
58 =>01:00
کرد جورج از شاخه ها بالا رفت و
20
01:00 =>01:02
سیب های قرمز براق را در قلب دوستش جمع کرد
21
01:02 =>01:06
و آنها را در گاری گذاشت.
22
01:06 =>01:09
23
01:09 =>01:12
24
01:12 =>01:14
25
01:14 =>01:16
آن را
26
01:16 =>01:19
با بقیه سیب های مستر رنکین داخل گاری انداخت،
27
01:19 =>01:20
28
01:20 =>01:24
اما پرش آن سیب را برای خودش می
29
01:24 =>01:27
خواست، به داخل پرید تا آن را پس بگیرد و جورج
30
01:27 =>01:30
سعی کرد به راحتی جلوی او را بگیرد.
31
01:34 =>01:37
ver
32
01:37 =>01:40
تمام سیب ها را رها کرد دوستش جورج به جگر نگاه کرد
33
01:40 =>01:42
34
01:42 =>01:44
او فکر کرد این یک راه عالی برای
35
01:44 =>01:47
پریدن از گاری است
36
01:47 =>01:49
جورج هیچ
37
01:49 =>01:52
جورج اهرم را کشید و
38
01:52 =>01:55
پرش به همراه همه سیب ها بیرون ریخت
39
01:55 =>01:56
40
01:56 =>01:59
که اشکالی ندارد دوستش با آه گفت:
41
01:59 =>02:00
42
02:00 =>02:03
میتوانیم دوباره آنها را جمع کنیم، اما جامپی
43
02:03 =>02:05
سیبش را پیدا کرده بود و دوید تا
44
02:05 =>02:07
آن را در انبار پنهان کند.
45
02:07 =>02:10
46
02:15 =>02:17
47
02:17 =>02:19
48
02:19 =>02:21
49
02:21 =>02:23
50
02:23 =>02:25
نوعی
51
02:25 =>02:27
زمین بازی میمونی
52
02:27 =>02:30
اما جورج برای بازی اینجا
53
02:30 =>02:33
نبود، باید آن سیب را از پریدن می گرفت،
54
02:33 =>02:37
اگر در انبار آنقدر تاریک می شد،
55
02:37 =>02:41
کلید چراغ را پیدا کرد و
56
02:46 =>02:47
همه چیز را چرخاند
57
02:47 =>02:49
، ماشینی بود
58
02:49 =>02:51
نه یک زمین بازی،
59
02:51 =>02:53
جورج تعجب کرد که چطور کار کرد،
60
02:53 =>02:55
او تماشا کرد که سطل ها
61
02:55 =>02:56
سیب ها را جمع می کنند،
62
02:56 =>02:58
او تصمیم گرفت که سیب ها
63
02:58 =>03:01
را از سنجاب ها بلند کنند،
64
03:01 =>03:05
اما منتظر بمانید آنجا کجا پریده بود
65
03:05 =>03:08
، او پرید هنوز سیبی را
66
03:08 =>03:09
که از گاری
67
03:09 =>03:12
بردا